مي خواستم
از تو
اي عشق دور دست !
چکامه اي بسرايم,
ديدم که!
از موج واره ي چشما نــت
توفنده مي شود..
درياي بيکرانه ي اين دل ،
وين زخم کهنه ي دلتنگــــي
ســـــر،باز مي کند
آوَخ ، چه غمگنانه و دلگير است
امسال
حال و هواي سوز زمستان
اينک که من
در حسرت زلالي بارانم
اين قطره هاي تيره و سنگين
تنها
گرد و غبار رآ
از آسمان ، مي بارند.
آري ، مجال سرودن نيست
اينک ، دوات حوصله خالي ست
برچسب : نویسنده : judaha بازدید : 131