در تنهايي تو رآ مي بينم!!

ساخت وبلاگ
اگر جدائيها تو رآ به صليب فراق كشاند
با خاطره ها بساز
نازنينم نقش صورتت رآ در گلها مي جويم و برق چشمانت رآ تنها در ستارگان
در تنهايي تو رآ مي بينم
و زمزمه هايت رآ عطفي به سكوت مرگبارم مي پندارم
در بيداري به عكس تو در قاب دلم خيره مي شوم
و به ياد مي آورم بي وفائيهايت رآ و تلخي كلامت 
پس كام فرو مي بندم تا زماني كه حلاوت عشق تو
عشق بي فرجامت تلخي تنهاييها و تشنگي هايم رآ
به قعر فراموشي كشاند
اشكهايم گل هاي عشق تو رآ سيراب مي كند
و خوناب دلم ريشه درخت ترديد رآ
پس هست آنچه رآ كه براي من است!
يا نيست آنچه رآ كه مرا هست است؟
هستي اش غروب مرگ دلم رآ مژده مي دهد؟
يا طلوع خورشيد وجودش رآ به مرگ ترديد ها؟
چه ديوانه وار مي انديشم
چرا نه مگر نه اينكه دوستت دارم پس ديوانه ام در بهار افكارم
چه انديشه ها كه بارور نمي گردد
و چه تضاد ها كه وجودم رآ مي كاهد
پس اي كاش عشق تورآ در وجودم نمي پروراندم
و تلخي كامم رآ به شهد تو مژده نمي دادم
با همه اين تضادها خسته و در مانده
به آخرين كلام در دنياي بيداري
در دنياي رنگ ها زمزمه مي كنم دوستت دارم
و آنگاه در طلوع دنياي خواب
و غروب دنياي بيداري و رنگ ها به خواب ميروم

شکوه سکوت...
ما را در سایت شکوه سکوت دنبال می کنید

برچسب : تنهایی در تولد,تنهایی در روز تولد,تنهایی در شب تولد,متن تنهایی در تولد,تولدم در تنهایی,کاش در بستر تنهایی تو, نویسنده : judaha بازدید : 132 تاريخ : يکشنبه 21 آذر 1395 ساعت: 6:34