شکوه سکوت

متن مرتبط با «تا به فردا» در سایت شکوه سکوت نوشته شده است

کسی خورشيدي رآ به انتظار نيست..

  • کسی خورشيدي رآ به انتظار نيست.. شب از نيمه گذشته است،اما هنوز به صبح بسيار مانده.روز که مي رفت حرف تازه اي براي گفتن نداشت..خورشيد غروبش رآ در پس ابري نهان کرد،و عاشقان بهانه هاي بسيار براي دلتنگي داشتند.حالا شب از نيمه گذشته است ديگر.خون رآ از افق آسمان شسته اند،و کسی خورشيدي رآ به انتظار نيست،جز خورشيد که تصويري مبهم از کاسه اي مسيندر روياي زربافت خود مي بيند،و سياوشي که نگاهش در کاسه ي مس خونين است + نوشته شده در  شنبه سیزدهم آبان ۱۳۹۶ساعت 19:4  توسط judah |  , ...ادامه مطلب

  • تاوان تنهايي ..

  • گفتي از پلك هاي خواب آلود دريابوي شب و سكوت و ستاره مي آيدبوي شكوفه ي ساده دلواپسيهاي،ابرك زخمي دير پاي منمظلومكم..چه ساده از بوي نارنج و ترنج و بابونهچه ساده از هواي مرطوب اين سرزمينگذشتي..مگر نه آنكه وارث تنهاترين شقايق اين خاكمگر نه آنكه طلايه دار آسمان بوديمباشد..برو..به باد نمي گويم به آفتاب هم, ...ادامه مطلب

  • تا فردا..

  • امشبدر اندیشه باران خورده امچه کسی قطره ها رآ می چیند وطراوتشان رآ، به لبان خشک بهانه هایم می بخشد؟چه کسی؟بر ترکهای خسته کوزه خیالم، مرهم آبی می کشد.؟شاید حادثه ایکنده خیال او رآ، به ساحل تن من، رسانده استنمی دانم..امادیگر فاصله ایی نماندهمن در ژرفای احساس تو شنا میکنمتا فردا..که در گنجه خیال تو پنهان شوم!چه زیباست، این پنهان شدن و دیگر پیدا نشدنهمچون، بادبادک دست کودکیکه در اوج بی صدایی میرقصد..یا قایق کاغذی که، در تشت آسمان پی آب می رود..,تا فردا,تا فردا راهی نیست,تا فردا شبکه دو,تا فردا شبکه 2,فیلم تا فردا,برنامه تا فردا,تا صبح فردا پالت,تا به فردا,تا مرز فردا ...ادامه مطلب

  • جاذبه ات زير برف مانده است

  • سوار اين كفش پياده ..از روي آتشچه كسي پروانه مي چيند؟غرق قايق كه مي شوياين خانه هاي سوختهبا حيرت ، دهان باز مي كنند تو، سيبي دندان گير نيستيجاذبه ات زير برف مانده استآنهم پربرف ترين زاويه ي نگاهسر ديوار، دستي به تكلف مي كشيفواره هاي سنگ ...با قمقمه هاي خالي تشنگي خواب رآفعل وارونه مي زنندروي آسفالت مذاب هم غبار ماهسنگ بيداري به سينه مي زند!, ...ادامه مطلب

  • به قلم مي گويم :

  • اي همزاد ..اي همراه ..اي هم سرنوشت..هردومان حيران بازي هاي دورانهاي زشت شعرهايم رآ نوشتيدست خوش ، اشک هايم رآ کجا خواهي نوشت؟, ...ادامه مطلب

  • بهارم تنها در دستان تو گمشده سودا

  • تمام کوچه هاي دلتنگيمرا به ياد مي آورند..تمام خيابان هاي بيهودگيوزن لرزان قدم هايم رآ مي شناسند..تمام بن بست هاخراش خونين سياه مشق هايم رآبر سينه دارند..نبض جاده هادر جستجوي من مي شکفت؛و تاول سرگرداني مرابه خاک مي گفت!با اين همه در من؛هزار جنگل مي شکفتزيرا بهارم تنها در دستان تو گمشده بود.., ...ادامه مطلب

  • غمي با من است که به هيچش نمي توان گسست

  • گم كرده ام در هياهوي شهرآن نظر بند سبز رآكه در كودكي بسته بودي به بازوي مندر اولين حمله ناگهاني تاتار عشقخمره دلمبر ايوان سنگ و سنگ شكستدستم به دست دوست ماندپايم به پاي راه رفتمن چشم خورده اممن تكه تكه از دست رفته امدر روز روز زندگانيم.., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها